دلبستگی یعنی چه؟
«دلبستگی» الگوی احساسی و فکری ما برای نزدیک شدن، کمک خواستن و اعتماد کردن در رابطه است؛ ریشهاش در نظریهٔ جان بالبی و پژوهشهای مری اینسورث است و بعداً به روابط بزرگسالی تعمیم داده شد. برای آشنایی بیشتر با پیشینهٔ علمی ببینید: مرور PubMed درباره «وضعیت ناآشنا» (Strange Situation) و معرفی سادهٔ دلبستگی در بزرگسالی. (پیوندها:PubMed+1)
این مطلب خیلی ساده میگوید «دلبستگی» یعنی چه، سبکهای مختلفش چهجوری در زندگی مشترک خودشان را نشان میدهند، و با چند تمرین کوچک چطور میشود به سمت «رابطهای امنتر و آرامتر» رفت. آخر مطلب یک آزمون کوتاه هم هست تا ببینید بیشتر به کدام سبک نزدیکید.
چهار سبک دلبستگی به زبان خیلی ساده
- ایمن: راحت حرف میزنم، کمک میخواهم، به طرف مقابلم اعتماد دارم.
- دلواپس: زود نگران میشوم، مدام دنبال اطمینانخاطر هستم («دوستم داری؟ چرا جواب ندادی؟»).
- اجتنابیِ بینیاز: سخت حرف دلم را میزنم، همهچیز را توی خودم میریزم («خودم درستش میکنم»).
- اجتنابیِ هراسان: هم دلم نزدیکی میخواهد، هم ازش میترسم؛ یکقدم جلو، یکقدم عقب.
نکته: هیچکدام «خوب یا بد مطلق» نیست؛ ما میتوانیم «یاد بگیریم» آرامآرام به سمت ایمنتر شدن برویم.
این سبکها در زندگی روزمره چه شکلیاند؟
- سرِ دیر جواب دادن پیام:
- دلواپس: «حتماً منو نمیخواد…» → بحث.
- اجتنابی: «بیخیال، حرف زدن فایده ندارد» → سکوت.
- ایمن: «الان درگیر بودی؟ بعداً صحبت کنیم؟» → گفتوگو.
- وقتی دعوا میشود:
- دلواپس: چسبیدن، گریه، خواهش برای حرف زدن همان لحظه.
- اجتنابی: ترک گفتوگو، عوض کردن موضوع.
- ایمن: «بیست دقیقه استراحت، بعد با آرامش ادامه میدهیم.»
آزمون کوتاه (دو دقیقه)
به هر جمله از ۱ تا ۵ امتیاز بدهید (۱=اصلاً، ۵=خیلی زیاد):
- وقتی همسرم دیر جواب میدهد، زود نگران میشوم.
- ابراز احساس برایم سخت است و ترجیح میدهم چیزی نگویم.
- در دعوا سریع میخواهم همهچیز همان لحظه حل شود.
- معمولاً میگویم «خودم از پسش برمیآیم» و از کمک خواستن فرار میکنم.
- هم نزدیکی میخواهم، هم میترسم؛ گیج میشوم.
- گفتنِ «الان به در آغوش گرفتن/گوش دادن نیاز دارم» برایم سخت است.
- نمره بالا در (۱،۳) → گرایش دلواپس
- نمره بالا در (۲،۴) → گرایش اجتنابیِ بینیاز
- نمره بالا در (۵) → گرایش اجتنابیِ هراسان
- اگر در اینها نمرهها پایین و در جملات ابراز روشن نیازها راحتی دارید → ایمنتر
این فقط خودسنجی آموزشی است، نه تشخیص قطعی. اگر خواستید، در جلسهٔ ارزیابی فکرانه نتیجهتان را با مشاور مرور میکنید.
چطور به سمت «ایمن» شدن حرکت کنیم؟ (قدمهای کوچک و عملی)
1) گفتوگوی روزانهٔ ۱۰ دقیقه
هر روز یک زمان کوتاه و ثابت (مثلاً بعد از شام) فقط برای حرف دل:
- یکی «گوینده»، یکی «شنونده».
- شنونده فقط بازتاب بدهد: «میفهمم خستهای/نگران شدی».
2) درخواستِ روشنِ نیاز
به جای حدس و گله:
- «الان به ۱۰ دقیقه گوش دادن بدون قضاوت نیاز دارم.»
- «یک آغوش ۳۰ ثانیهای میخواهم.»
3) سه قدردانی در روز
سه کار کوچکِ خوبی را که طرف مقابل انجام داده، بلند بگویید (حتی شستن یک لیوان).
4) قرار هفتگی بدون موبایل (۶۰ دقیقه)
یک چای دونفره، پیادهروی کوتاه؛ فقط باهم بودن، بدون کار و تلفن.
5) توقف دعوا
وقتی صداها بالا رفت: ۲۰ دقیقه استراحت، آب خنک، نفس عمیق ۴–۶؛ بعد ادامهٔ حرف با صدای کم.
اگر همسرم همراهی نکند چه کنم؟
با قدمهای کوچک شروع کنید: گفتوگوی ۱۰ دقیقهای، یک قدردانی، یک درخواست روشن. وقتی فضا آرامتر شد، احتمال همراهی بیشتر میشود. اگر باز هم سخت بود، یک جلسهٔ مشترک با درمانگر کمک میکند.
کی بهتر است به درمانگر مراجعه کنیم؟
- دعواها تکراری و فرسایشی شده؛
- بیخوابی، اضطراب یا دلبههمریختگی ادامهدار دارید؛
یا هیچکدام از روشهای بالا جلو نمیرود.
درمانگر کمک میکند الگوها دیده شود و نقشهٔ ساده و قابلاجرا بچینید.